اشک خدا

totalitarismاما با همه

اشک خدا

totalitarismاما با همه

چه میدمنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یکی از وقتهایی که میشه بعضی از حرف ها را در آن با خود زد خلوت هست.خیلی ازوقت هایمان به بطالت می گذرد، خیلی وقت ها هم با شوخی و باهم بودن با خانواده ودوستان به تفریح رفتن، شلوغی های زندگی هم که همیشه پای ثابت زندگی مردمان قرن حاضر است ولی برای همه اتفاق میوفتد که یکبار همه که شده با خودشان خلوتی داشته باشند.

وقتی صاف وصادق خودمان را بررسی می کنیم، می بینیم که مسیر جالبی را در زندگی طی کرده ایم.کارهای مختلفی را با نیت های مختلفی انجام داده ایم.

هدف هایی را داشته ایم و برای رسیدن به آنها تلاش کرده ایم.همه اینها نشان دهنده آن است که ما در طول زندگیمان در حال حرکت هستیم. ولی چه طوری؟؟؟

گاهی اوقات اصلا حرکتی نکرده ایم وفقط خود را با انجام کارهای مختلف سرگرم کرده ایم!

_بعضی وقت ها حرکت کرده ایم اما فراموش کردیم که چه کسی هستیم؟چقدر بزرگیم!خودمان را برای هدف های کوچک و روزمره وغرائزمون خرج کردیم وخوشحالیم!

_بعضی وقت ها هم ،از یک سری شعار و حرف های خوشگل و کادو پیچ شده پر شده ایم و بدون هیچ بینشی ،راه افتادیم.اما وقتی کار به جاهای باریک کشیده بریدم!

_مواقعی هم صادقانه و با تلاش حرکتی را شروع کرده ایم ،ولی در نهایت دیدیم که مهره یک شخص یا یک جریان شده ایم و از ما استفاده ابزاری شده!

_خیلی وقت ها هم در حرکتمان به موانع متعدد برخورد کرده ایم ومتوقف شده ایم. موانعی که یا نمی شناختیم یا می شناختیم ولی بلد نبودیم از سر راه برداریم.و ده ها موارد دیگر...

شما چطور؟

تا به حال فکر کرده اید که چرا حرکت کنیم؟ اگر حرکت کردیم ،کجا برویم؟ به سوی چه مقصد وهدفی؟برای این مقصد چه نیاز ها وموانعی وجود دارد؟ با دیگران و محیط اطرافمان چگونه برخورد کنیم؟ و...

تازه قسمت جالب داستان این جاست که قرار است در یک عمر محدود 60 ،70ساله،

سرنوشت زندگی ابدی خود را رقم بزنیم ودر قبال هر ثانیه از عمرمان مسئولیم...

2-چرا ،با چه هدفی؟

بحث شد که چرا ،با چه هدفی و به سوی چه مقصدی حرکت می کنیم؟

شروع حرکت از لحظه ای هست که من ضرورت آن را احساس کنم.این احساس با تلقین و خواندن و نوشتن کردن حاصل نمی شه وباید در خودمن بجوشه.مادامی که این جوشش واحساس در من ایجاد نشده باشه تمام حرکاتم تقلیدی وموقتی است وتحت هر جوی وشرایطی خودم را با آنها وفق میدهم.

شروع درگیری ها با خودم زمانی است که می بینم بین آنچه که هستم وآن چیزی که باید باشم فاصله زیادی هست والبته این درگیری جایی رخ نمی دهد الا در خلوت وتنهایی،با این خلوت ...و با این سکوت.

زمینه ی ارزیابی در تو فراهم میشود.انسان وجهان برای تو مطرح میشود ومی توانی این سوال ها را صمیمی احساس کنی وبرای جواب ها وتوضیحات زمینه بسازی. پیش از این خلوت وسکوت ،ما از این پدیده ها و آدم ها وحالت های خودمان احساسی نداریم،ویا از این احساس غافل هستیم،آنها را بررسی نمی کنیم و از آنها عبور نمی کنیم ودر همان سطح می مانیم.

می بینیم که خودم را خرج چیزهایی کرده ام که ازمن کوچکترند وبرای من هستند نه من برای آنها!

وقتی ضرورت حرکت وبالا رفتن در این سطح در من شکل گرفت آرام نمی مونم وشروع به حرکتی می کنم که حاضرم جانم را برایش بدهم.

ما فطرتاً جوری خلق شده ایم که دائم در حرکتیم. همیشه برای رسیدن به آنجایی که نیستیم شوری داریم .ولی اگر تمایلات فطری درست هدایت نشه به بیراهه می رسه! مثلا گرایش خدا پرستی تبدیل میشه به بت پرستی!

تنوع طلبی ! آره تنوع طلبی . از این شاخه به اون شاخه پریدن،از این شغل به اون شغل . بدون دلیل همه کاری می کنیم!

تنوع طلبی حاصل پاسخ اشتباه به ندای فطرت حرکت است.با این کار احساس می کنیم که حرکتی کردیم در حالی که فقط علم مان یا هنرمان یا تجربه مان زیاد شده ولی چرا؟ می خواهیم با این ها چه کنیم؟معلوم نیست!

اما زمانی که با سنجیدن وارزیابی راه ها ،بهترین را انتخاب کردی هر حرکت تو هدف دار وپر ثمر و از روی برنامه خواهد بود. آن وقت هر لحظه آنچه را باید انجام بدی انتخاب می کنی وپایش می ایستی.

اما حرکت واقعی کی شروع می شه؟ کی ضرورت آن از نفس کشیدن هم برایم ضروری تر می شه؟

کی زمانی فرا می رسه که من از تمام بن بست ها وعقده ها وتعصب ها به آزادی برسم ونگاهم محدود به عمر کوتاهم نشه بلکه تا ابد کشیده بشه؟...

خدا بیامرزد استاد صفایی رو که می فرمود اگر این نگاه فراتر رفت اون وقت بهشت برامون میشه منزل نه مقصد...

چه قددخالت میکنن این پدر مادرا تو زندگی ما بچه ها؟

کمک کردن والدین به فرزندان کار پسندیده ایه که می تونه در زمینه مادی، معنوی و حتی مشاوره و راهنمایی در زندگی و انتقال تجربیات باشه.
اما،این کمک کردن، حق و حقوقی رو ایجاد می کنه؛ لذا فرزندان باید توجه داشته باشند که قدر این نعمت بزرگ رو بدونند و در پی تشکر و قدردانی بربیآن. منتها این کمک کردن نباید اهرمی باشه، برای منت گذاشتن، سوء استفاده کردن و دخالت های نابجا در زندگی فرزندان.

خداوند متعال در سوره بقرة آیه264:


«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ»
اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، صدقه‏ هاى خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق مى‏ کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد.
در این صورته که این کمک کردن مورد رضایت حق تعالی قرار می گیره. اما اگر موجب از بین رفتن عزت نفس فرزند و یا دخالت های نابجا و منت گذاشتن ها باشه فرزندان باید با دلایل مختلف وبا مهربانی از پذیرفتن اونها خود داری کنند.
نکته ای که در مورد مشاوره دادن والدین وجود داره اینه که؛بهتره، اول دقت کنند که چقدر فرزندانشون، اونها رو به عنوان مشاور پذیرفتند .
گاهی رفتارهای خیرخواهانه والدین موجب دعوای خانوادگی میشه؛ چون فرزندانشون این خیرخواهی رو درک نمی‌کنند.
اگر والدین بخوان فرزندشون راه هدایت رو پیش بگیره، باید راهنماش باشند و راهنما بودن، حداقل شرایطی را می طلبه که فرزندان بتونند با یافتن اونها در وجود والدین به اونها اعتماد بکنند و سراغ افراد دیگری که اهلش نیستند نرند. لذا وظیفه والدینه که خصوصیات یه فرد راهنما و مشاور رو در خودشون ایجاد کنند.
بعضی از خصوصیات و ویژگیهایی که والدین به عنوان یه مشاور و راهنمای موفق باید در خودشون ایجاد کنند:

1-والدین باید علم خود را درمورد نیازها و خواسته های فرزند خود افزایش دهند و به حد کافی برسانند.
امام على (علیه السّلام ) فرمود:
«خیر من شاورت ذوُوا النُّهى والعلم واُولُوا التجارب والحزم » خوانسارى ، غررالحکم ، ج 3، ص 428
بهترین کسى که با او مشورت مى کنى ، صاحبان خرد و دانش و دارندگان تجربه و دوراندیشانند.

2-والدین نسبت به مسأله و یا مشکل فرزندشان راز دار باشند و در مقابل دیگران از آن بحث نکنند.
امام صادق (علیه السّلام ) فرمود:
« ان المشورة لا تکون اِلاّ بحدودها ... فاوّلها ان یکون الّذى تشاوره عاقلاً والثانیة ؛ ان یکون حرّا متدینا و الثالثة ؛ ان یکون صدیقا مؤ اخیا ... واذا کان صدیقا مؤ اخیا کتم سِرَّک » وسائل الشیعه ، ج 8، ص 426
مشورت ضوابطى دارد ... 1 - اینکه مشاور عاقل باشد. 2 - مشاور متدین و آزاد از هواى نفس باشد.3 - دوست و برادر باشد ... و اگر برادر و دوست صمیمى باشد، سرّ تو را کتمان مى نماید و رازدار باشد.

3-تقوا و خداترسی از صفات دیگری است که والدین باید در خود ایجاد کنند.
و نیز على (علیه السّلام ) فرمود:
« شاوِرْ فى امورک الذین یخشون اللّه » خوانسارى ، غررالحکم ، ج 4، ص 179
در کارت با کسى مشاوره کن که از خدا خشیت و خوف دارد.

4-در امر راهنمایی و مشاوره والدین باید نسبت به مسئله مطرح شده خوب فکر و تأمل کنند و از استبداد رای وسخن چینی و نفاق و لجبازی بپرهیزند.
امام صادق (علیه السّلام) مى فرماید:
«... وایّاک والراءى الفطیر وتجنّب ارتجال الکلام ولا تشر على مستبدٍّ براءیه ولا عَلى وغد ولا على متلوّن ولا على لجوج و ...» بحارالا نوار، ج 72، ص 104، حدیث 37
از دادن راى بدون تامل و تعمق بپرهیز و از گفتن آنچه فورا بر زبان مى آید، اجتناب کن و خود با کسانى که داراى صفات زیرند به مشورت مپرداز:
الف - کسى که به ناحق بر نظر خویش پافشارى مى کند.
ب - فرد آتش افروز و سخن چین
ج - شخص چند چهره و منافق و متقلب
د - فرد لجباز و...

اجازه ؟خودتون قضاوت کنید!!!

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ... می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …

اما ایران؟

اولین فراماسونری در ایران به دوران ناصر الدین شاه قاجار برمی گردد. میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۶ قمری بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید. ریاست افتخاری انجمن که خود با اجازهٔ ناصرالدین‌شاه تأسیس شده بود، با شاه بود و اعضای آن از قشرهای متفاوتی بودند؛ مثلاً هم دانش‌آموختگان دارالفنون از طبقهٔ متوسط شهری بودند و هم کسانی چون شاهزاده جلال‌الدین میرزا. [۱۵] در دوره محمدرضا پهلوی برخلاف دوران رضاشاه با گسترش روابط سیاسی با غرب به خصوص انگلستان لژهای فراماسونری فراوانی در ایران تاسیس شد و نفوذ فراماسون‌ها در سیاست ایران به شدت گسترش یافت. هرچند هیچ یک از افراد سرشناس خانواده پهلوی دست کم به طور رسمی عضو هیچ لژ فراماسونری نبودند ولی بسیاری از رجال سیاسی، نخست وزیران، وزیران، نمایندگان مجلسین و فعالان سیاسی از فراماسون‌های سرشناس بودند. در ایران فراموشخانه توسط گروههای چپ گرا، مذهبی بنیاد گرا و ملی گرایان لیبرال به عنوان مامور مخفی انگلیس و صهیونیسم و در نتیجه عامل تمام بدبختی‌های ایران معرفی می‌شدند و این باعث تعطیل شدن و تحت تعقیب گرفتن اعضای این انجمن‌ها در بعد از انقلاب شد.[ ساختارمجلس ایران

فراماسونری و مسلمانان

بسیاری از مخالفت‌های مسلمانان ریشه در صهیونیسم‌ستیزی و یهودستیزی دارد. هم‌چنین دسته دیگری از مسلمانان منتقد فراماسونری، «دجال» را به فراماسونری پیوند می‌زنند.[۱۸] بعضی مسلمانان اعتقاد دارند که فراماسونری «منافع یهودیان» را دنبال می‌کند.[۱۹] به عنوان نمونه، ماده ۲۸ میثاق‌نامه حماس عنوان می‌کند که «فراماسونری از صهیونیسم دستور می‌گیرد».[۲۰]

آرم شبکه ی یک شبکه ی خبر، بانک تجارت، سردر سازمان بهزیستی خراسان رضوی،تقریبا الان به هر جا نگاه میکنی ازاین نشانه ها رو میتونی ببینی !ا قزوین اومده باشید سازه ی ترمینال رو میبینیدکه کاملا ماسونی طراحی شده،

دو سمبل پرگار و گونیا همیشه در لژهای فراماسونری وجود دارد. توصیفهای نمادینی برای این دو نشان وجود دارد. مانند: بر فعالیت خود با نیروی تقوا بیافزا. هر چند از آنجایی که مرام فراماسونری دگماتیک نبودن است. هیچ تفسیر رسمی و عمومی برای این نشان وجود ندارد.[گرایان، رادیکال و بنیادگرایان منتشر شده‌است. این دسته کتابها روش بیان تلخ ضد ماسونری اسماعیل رائین را دنبال می‌کنند که ماسون‌ها را به تمام انواع توطئه‌ها علیه کشور و ملت ایران متهم می‌کرد. تکتابها و نوشتارهایی در ایران توسط نویسندگان مذهبی، ملی م تکراری این کتاب‌ها ارتباط فراماسونری به نظریه توطئه جهانی انگلیس-صهیونیسم است. هرچند این کتابها اطلاعات اندکی بر کارهای رائین می‌افزایند.[۲] مرام اشراف منشی و مخفیانه آنها باعث بروز افسانه‌هایی در مورد دست‌های پشت پرده فراماسونها و توطئه در مورد آنها شده بود. در دوران پس از انقلاب کتابها و مقالات زیادی چاپ شد و در آنها فراماسونها مسئول همه گونه توطئه علیه ایران و جوامع اسلامی معرفی شدند.

این فیلم کاره یه ماسون بودسمپترزبورگ

بطور سنتی فراماسونری مبنایی لیبرال و دموکراتیک داشته‌است. قانون اساسی اندرسون(۱۷۲۳)، اساسنامه لژ فراماسونری انگلیس که به نوعی قدیمی ترین لژ مدرن فراماسونری است، تساهل مذهبی، وفاداری به نظام حاکم محلی و مدارای سیاسی را از مبانی یک ماسون ایده آل بر می‌شمارد. ماسون‌ها به یک قدرت برتر معتقد بودند و کتابی مقدس بسته به مذهب اعضای خود را بکار می‌بردند و این گروه همچنین سیاست حفظ اسرار در مورد مراسم خاص خود داشته‌اند.لژ اعظم و Grand Orients نهادهای مستقلی هستند که لژ ماسونی در کشور، استان یا منطقه جغرافیایی خاصی را اداره می‌کنند.فراماسونری دارای یک سیستم مدیریت فراگیر جهانی نیست و ارتباط بین فراماسونری‌های مختلف تنها توسط خود دو لژ انجام می‌شود.

حالا جالب تر از اون شبکه ی خبر هر چند وقت یه بار برنامه ی نشون میده که در اون فراماسونو به مردم بد جلوه بده یا منفی نشون بده اما مردم قافل از این که بابا هدف اینا اصلا این نیست وگر نه یه کار میکردن که اکثر شبکه های کشورمخالف با این فرقه برنامه های درست کنن واقعا مسخرست

این تصویر نشون میده که سه تا اردک در حال ساختن اهرام ثلاثه چشم دجال که در کل میشه تبلیق فراماسون

همه چی کم کم شروع میشه همون طورکه تونستن بی حجابی ومخالفت با این نظامو کم کم گسترش بدن؟واقعا چی میشه

ازبه تصویر کشیدن بعضی چیزامعذوریم... به دلایلی

خواستگاری استثنائی با ۱۳ میلیون بیننده


خواستگاری استثنائی با ۱۳ میلیون بیننده


ابتکار یک جوان برای خواستگاری از دوست دخترش به یکی از پربیننده‌ترین ویدئوهای چند روز اخیر در سایت یوتیوب تبدیل شده است. تابحال بیش از 13 میلیون نفر این خواستگاری عاشقانه را فقط از یک صفحه تاکنون تماشا کرده‌اند.
آیزاک لمب، یک پسر جوان اهل ایالت اورگان آمریکا برای گرفتن جواب مثبت ازدواج از دختر مورد علاقه‌اش دست به ابتکار جالبی زد که این روزها به یکی از پربیننده‌ترین ویدئوها در سایت یوتیوب تبدیل شده است.

در روز ۲۳ ماه مه ‌آیزاک لمب، از دوست دخترش امی فرانک دعوت می‌کند تا به خانه‌ی پدری‌اش در شهر پورتلند بیاید. برادر آیزاک در برابر خانه ‌از دختر از همه جا بی‌خبر می‌خواهد تا در صندوق عقب خودروی شاسی‌بلندی که قبلا در آنجا پارک شده، بنشیند و گوشی هدفونی را روی گوش‌هایش بگذارد.

با شروع آهنگ که ترانه‌‌ی “ازدواج با تو” از برونو مارس است، ماشین ناگهان به حرکت می‌افتد و یک دفعه دوستان و آشنایان در حال لب‌خوانی و اجرای ترانه به نوبت از گوشه و کنار خیابان در برابر دیدگان حیرت‌زده دختر ظاهر می‌شوند.


در پایان اجرای این کنسرت بزرگ، که بیش از ۵۰ نفر در آن شرکت داشته‌اند، آیزاک لمب در حال خواندن ترانه راهش را از میان جمعیت خندان به سوی دوست دخترش باز می‌کند، در برابرش زانو می‌زند و از او تقاضای ازدواج می‌کند. در نهایت جواب مثبت دختر با تشویق و هیجان حاضران روبرو می‌شود.


در تمام این لحظات یک دوربین تمامی صحنه‌ها را ضبط کرده و در گوشه تصویر نیز چهره‌ی بهت‌زده و غافلگیرشده‌ی امی فرانک دیده می‌شود که از صندوق عقب یک ماشین در حال حرکت با خنده نظاره‌گر این کنسرت است.

تشکر ویژه از سوی برونو مارس
این وید‌ئو تنها چند روز پس از قرار داده شدن در سایت یوتیوب بیش از ۹ میلیون بیننده ( تا دو هفته بعد از انتشار و تنها یک صفحه بیش از ۱۳ م ) پیدا می‌کند و شهرت آیزاک لمب و امی فرانک در عرض یک شب تا به آن اندازه می‌رسد که شبکه تلویزیونی “ان بی سی” از آن‌ها برای شرکت در یکی از برنامه‌های پرمخاطب خود دعوت می‌کند. ‌به گفته‌ی آیزاک لمب، دوست دخترش شایسته برگزاری چنین مراسم خواستگاری خلاقانه و پر زحمتی بوده است

امی فرانک نیز غافلگیری‌اش را از این مراسم بدون وصف خوانده و بهترین لحظه را زمانی دانسته که جمعیت در حال رقص از وسط شکافته می‌شود و آیزاک در برابر چشمانش ظاهر می‌شود.
این ویدئو تاکنون در سایت یوتیوب هزاران کامنت دریافت کرده و برونو مارس خواننده پرطرفدار آمریکایی نیز، که از ترانه‌اش در این مراسم خواستگاری استفاده شده، در توئیتر خود با تبریک و بهترین آرزوها برای این زوج جوان نوشته است: «من خودم نمی‌توانستم ویدئوکلیپ بهتری برای این ترانه بسازم. ممنون.»

به گفته‌ی آیزاک لمب، او و همسر آیند‌ه‌اش هزاران پیام از سراسر دنیا دریافت کرده‌اند. حتی مردی از لهستان نیز در ایمیلی خطاب به آیزاک نوشته است که دیدن این ویدئو باعث شده تا او باردیگر به عشق ایمان بیاورد
این ویدئو جذاب را از اینجا دانلود و یا تماشا کنید و لذت ببرید